به گزارش مشرق، «محمد اسماعیلی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
فقدان یک ثبات سیاسی پایدار، گمشده دستگاه سیاست خارجه در مواجهه با امریکا و بهخصوص اروپا در دوران پسابرجام میباشد، به طوری که شش ماه بعد از روی کارآمدن ترامپ از اعتراف به نقض برجام توسط امریکا ابا داشت و از سوی دیگر طی۳۳ماه گذشته عملکرد اروپا را رضایتبخش و ناگهان در هفته گذشته مدعی نقض برجام از سوی اروپاییها میشود.
در مقابل رفتار امریکا، اروپاییها در مواجهه با پرونده هستهای از عناصری«منسجم، حساب شده و یکسان» سود میبرند مبنی برعدم اجرای تعهدات، موضع واحد و یکسان در معرفی ایران به عنوان ناقض برجام و تلاش همگون برای افزودن ضمیمه به متن اصلی برجام که همگی نشاندهنده اشتراک منافع قبل و بعد از برجام است.
در یک نمونه رفتار دستگاه دیپلماسی در مواجهه با اروپاییها فاقد انسجام و همگونی بوده تا جایی که بعد از ۳۳ماه اظهار رضایت درباره رویکرد اروپا در قبال برجام، محمدجواد ظریف به یکباره و برای نخستین بار میگوید:
«در حال حاضر دو گروه برجام را نقض کردهاند؛ امریکاییها و اروپاییها. امریکاییها به دلیل سیاستهای واشنگتن و اروپاییها به دلیل سیاستهای امریکا».
اظهارات وزیر خارجه در حالی است که نقش مخرب ضدایرانی اروپا تنها به چند هفته اخیر محدود نیست و پیشینهای طولانی دارد؛ حداقل از سال ۹۲ تاکنون سه کشور اروپایی بارها تنظیم توافق هستهای را به دلیل امتیازگیری بیشتر از طرف ایرانی به تعویق میاندازند، از روز امضای برجام تاکنون تعهدات دهگانه خود را عملیاتی نکرده، ایران را به دلیل آزمایشهای موشکی ناقض برجام- قطعنامه ۲۲۳۱معرفی کردهاند و اخیراً خواهان تحقق شروط چهارگانه ترامپ در برجام میشوند.
اظهارت ظریف در حالی است که مقامات ارشد دولت بارها از رویکرد اروپا اظهار رضایت مطلق کردهاند. رئیسجمهور کشورمان تابستان امسال در دیدار با موگرینی در تهران میگوید: «اتحادیه اروپا در اجرای توافق برجام نقش مؤثری ایفا کرد و تاکنون نیز برای حفظ برجام بهرغم کارشکنیهایی که امریکاییها دارند، مواضع قابل قبولی داشته است.»
ناقض معرفی کردن اروپا در برجام توسط ظریف ناظر به تعهدات دهگانه اروپاییها در پیوست دو توافق هستهای است که در صورت اجرایی شدن بخش مهمی از تحریمهای ضدایرانی خنثی خواهد شد، چراکه از «امور مالی، بانکی و بیمه»، «بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی»، «طلا، سایر فلزات گرانبها، اسکناس و سکه» و «بخشهای کشتیرانی، کشتیسازی و حمل و نقل» را شامل میشود.
به راستی چرا وزیر خارجه با تأخیری ۳۳ ماهه اروپا را ناقض برجام معرفی میکند؟ در حالی که «اروپاییها مستمراً در ۳۳ ماه گذشته خود برجام را نقض»، «در مقابل نقض برجام توسط امریکا سکوت» و «بارها ایران را متهم به نقض روح برجام و قطعنامه۲۲۳۱ کردهاند». اگر دستگاه دیپلماسی از نقض برجام توسط اروپا گلایه دارد چرا تاکنون در قالب کمیسیون مشترک آن را دنبال نکرده یا در قالب ایجاد رویههای حقوقی بدان نپرداخته است؟ چرا سیاست «ابراز رضایت مطلق از اروپا» به یکباره جای خود را به «ناقض معرفی کردن اروپا در برجام» داده است و آیا این چرخش ناگهانی یک شوی تبلیغاتی با مقاصد فراهستهای به دنبال دارد؟
نباید صرف «تشکیل کمیته اصلاح برجام» توسط اروپا و همراهی با امریکا برای ضمیمهدار کردن برجام را علت رفتار امروز ظریف دانست، چراکه هیچگاه طرف ایرانی در مقابل رفتار یکدست اروپاییها که با محوریت «حمایت از نقض برجام توسط امریکا و معرفی کردن ایران به عنوان ناقض روح برجام» است، معترض نبوده است. مهمتر اینکه یک روز قبل از تعیین ضربالاجل۱۲۰روزه توسط ترامپ محمدجواد ظریف در شهر وین با مقامات ارشد اروپایی دیدار داشته و تنها یک هفته پس از این دیدار مقامات اروپایی در اظهاراتی تأملبرانگیز از تن دادن به کمیسیون اصلاح برجام با حضور امریکا سخن به میان میآورند و از آن روز تاکنون وزیر خارجه کشورمان به اظهارات شفاهی و نه حقوقی و مکتوب در این باره بسنده کرده است.
این انتظار معقول وجود دارد که وزیر خارجه کشورمان در بیانیهای رسمی، اقدام مشترک اروپا- امریکا در تشکیل کمیسیون اصلاح برجام را خلاف متن و روح برجام عنوان کند و رسماً به رئیس سازمان انرژی اتمی، دبیرکل مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل نامهنگاری رسمی کند.
وزیر امور خارجه حتی باید در ۶۰ روز بعد از تعیین ضربالاجل توسط ترامپ چنانچه نسبت به تشکیل کمیسیون برجام توسط اروپا – امریکا معترض بود با وزرای چین و روسیه نیز نامهنگاری رسمی را آغاز میکرد تا رویهای حقوقی را برای مقابله با محور امریکایی- اروپایی صورت میداد.
مخالفتهای شفاهی با اروپا تنها میتواند به کاهش انتقادات جامعه به نوع دیپلماسی دولت و بسترسازی سیاسی – اجتماعی برای اهداف فراهستهای باشد و جای خالی پیگیریهای حقوقی (و نه تریبونی)در این میان به شدت احساس میشود. نبود تحرک و پویایی لازم در۶۰ روزی که از تعیین ضربالاجل ترامپ گذشته میتواند نهایتاً به پذیرش شروط چهارگانه رئیسجمهور امریکا توسط ایران منتهی شود، چراکه برداشت طرف غربی از عدم ثبات رفتاری دستگاه خارجه در مواجهه با نقض برجام حداقل توسط اروپا آن است که ایران به هر قیمت ممکن خواهان حفظ برجام است، ولو با اعمال نیمی از شروط چهارگانه ترامپ!
دولت در۶۰ روز نخست میتوانست تهدید به قطع واردات از کشورهای اروپایی، ملغی کردن اجرای قراردادهای مربوط به حوزه حمل و نقل هوایی و متوقف کردن برخی از تعهدات مندرج در برجام نظیرعدم سوخترسانی به سانتریفیوژها و عدم استفاده از سانتریفیوژهای ir۸ نماید، چنین اقداماتی صورت نگرفته تا توقع داشته باشیم طرفهای اروپایی – امریکایی از موضع خود عدول کنند.
نیمی از ضربالاجل ۱۲۰روزه ترامپ گذشته و قریب به ۶۰ روز دیگر (تا ۲۳اردیبهشت) و پایان ضربالاجل باقی است و چنانچه رویه دستگاه دیپلماسی تغییر ماهوی نداشته و از عدم ثبات رنج ببرد، قطعاً رئیسجمهور امریکا در برجام باقی خواهد ماند و دلیل این ابقا با توجه به آنچه گفته شد مشهود است.